معنی شنده شنده - جستجوی لغت در جدول جو
شنده شنده
جیغ زدن، فریاد متوالی
ادامه...
جیغ زدن، فریاد متوالی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ژنده ژنده
ژنده ژنده
ژِنده ژِنده
پاره پاره، جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، لت لت، پار پار
ادامه...
پارِه پارِه، جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، لَت لَت، پار پار
فرهنگ فارسی عمید
شند شنده
شیون و فریاد متوالی
ادامه...
شیون و فریاد متوالی
فرهنگ گویش مازندرانی
گنده گنده
کثافت کاری
ادامه...
کثافت کاری
فرهنگ گویش مازندرانی
شده شده
کلوخ هایی که پس از شخم زمین به وجود آید، دسته دسته
ادامه...
کلوخ هایی که پس از شخم زمین به وجود آید، دسته دسته
فرهنگ گویش مازندرانی